آزادی هزار چشم بیناتر از خورشید داشت
وقتی که تمام آن اشعه های اندوهگین تر از داغ فرزند را
از لابه لای هزاران سرنوشت سوخته
بر افق پیش روی این مردم شکست خورده می پاشید
من میدیدم و من هم بی امید می سوختم
مگر از شرم بودنم این ققنوس خفته بال پرواز گیرد...
برچسب : نویسنده : my30thyear بازدید : 82